آمون

آمون

آمون

آمون

جادوی علیرضای هزار چهره

آدمها گاهی دست به کارهایی می زنند که نشان دهنده آخرین حد بیچارگی است. نمونه ای از این ها، همین کاری است که ذیلا گزارشی مختصر از آن را مشاهده می کنید. البته بنا نداشتم به نگارش این یادداشت که او را کم تر از آن می دانم که حتی اشاره ای به سوی او روان کرد، ولی برای ایام آتیه و عبرت دیگران، بد نیست چنین وقایعی ذکر شود.

از مدتها قبل، بود کسی که گاهی با نام ع.ن. و گاهی علیرضا خود را جلوه گر می ساخت و دوستان، چند بازی پوزه او را به خاک مالیده بودند. او یکی از یهودیانی است که می کوشد از تایید تورات و انجیل فروفرستاده شده توسط خداوند بر موسی و عیسی نبی در قرآن، استفاده و تورات و انجیل فعلی که واضحا دست نوشته های تقلبی چند حاخام است، به عنوان همان نوشته های نازل شده واقعی جلوه دهد و در این زمینه نیز بسیار کوشش کرده است در عین حالی که هرگز نتوانسته جوابی به یادداشت ها موضوع قلم آقای پورپیرار بدهد که به سادگی ثابت می کند دو کتاب مذکور، توسط اهل کتاب مخفی شده اند و کتابهای تورات و انجیل امروزین، جعلیاتی هستند جهت مبارزه با وحدانیت خداوند. او معتقد است که چون تورات و انجیل را خداوند فرستاده، هرگز قابل جعل نیستند و اینها همان منابع معتبر هستند کما اینکه قرآن از تحریف مصون بوده است، پس آنها هم صیانت شده اند؛ تکنیکی جهت به رسمیت شناختن تجاوز خونین به فلسطینی که در همین توات و انجیل های تقلبی هم قدمت آنها بر بنی اسراییل و حضور آنان در منطقه، ثبت شده است. جهت توضیحات بیشتر به این آدرس رجوع فرمایید : www.purpirar.blogsky.com و مقاله مرتبط را بیابید.   

باری، او برای یادداشت خود، به دنبال مشتری است و محتاج رویت و در این مورد، حتی حاضر به پذیرش فحاشی های مخاطب خویش است ضمن اینکه از ترفند دیگری استفاده می کند که گاهی کامنت هایی را دیر تایید می کند و بعد وقتی نویسنده کامنت، به دنبال عدم تایید کامنت خود، شکایت می کند، بلافاصله آن را تایید می کند و ادعا می کند که مخاطب وی، مسئله دارد و ... !  

حال اون مقاله جدیدی در وبلاگ خود نوشت و بلافاصله، این گونه آن را تبلیغ کرد که در آدرس زیر موجود است:  

 

http://naryna.blogsky.com/Comments.bs?PostID=42&page=1

مهدی از کرج

چهارشنبه 3 اسفند 1390 ساعت 9:26 PM
استاد عزیز سلام. این بشر میگوید کوه سینا در عربستان سعودی است و فیلم هم گذاشته است. نظرتان را جویا هستیم.

مقدمه ای بر مستند طور سینین (همراه لینک دانلود)
http://quraninmylife.blogsky.com
پاسخ:
اگر آیه ای در قرآن کریم بز ذبیح بودن اسحاق نباشد و از سوی مدعی نیز چنین آیه ای ارائه نشده، پس طرف یک یهودی است مشغول ازمودن و به تور انداختن نوجوانان مسلمان.

 که بلافاصله چنین واکنش سریعی از طرف یکی از دوستان ارائه شد:  

 

ساده دل

پنجشنبه 4 اسفند 1390 ساعت 07:02 AM
سلام استاد گرامی

لطفا هیچ چیز را از لینکی که جناب (مهدی از کرج) قرار دادند دانلود نکنید
این ادرس متعلق به علیرضا(یهودی ملعون) است که با همین حربه(دانلود فایل الوده) چندین وبلاگ دیگر را هک کرده

 و نیز :  

 

فرشته

پنجشنبه 4 اسفند 1390 ساعت 1:28 PM
مهدی از کرج = علیرضا

حقه باز شیاد .

 و حالا با حالتی طلبکارانه، از خود دفاع می کند:  

مهدی از کرج

پنجشنبه 4 اسفند 1390 ساعت 6:28 PM
استاد پورپیرار سلام. من پنج قسمت ویدئو آن سایت در مورد طور سینا را نگاه کردم. مطالبش با قرآن همخوانی دارد. بخش مداین حضرت شعیب (ع) را هم دیدم. استاد اینکه کلمه طور در قرآن به صورت معرفه آمده به نظر شما نشان چیست؟ یا هیچ جا نفرموده (و ما ادراک طور) . نظرتان را در مورد آثار گوساله پرستی در ویدئو خواستارم. اگر توضیحی لطف کنید ممنون می شوم.

سخنی با آقای ساده لوح و خانم فرشته:

دوستان اگر حرفی برای گفتن و تحقیق در قرآن کریم ندارید، چرا تحقیقات افراد دیگر را خدشه دار میکنید؟ اسم این کار شما چیست در اسلام؟ لطفا پاسخ دهید.
پاسخ:
آقای کرجی. نمی دانم به کدام نوار وی دئو اشاره می کنید؟!

 و حالا نقل قولی دیگر که نشان می دهد «مهدی از کرج»، همان نویسنده وبلاگ یعنی علیرضا است که برای خودش به اسم جدیدی تبلیغ می کند: 

 

جهود

پنجشنبه 4 اسفند 1390 ساعت 7:46 PM
ببین تازه وارد بدون سابقه در این وبلاگ به اسم مهدی از کرج.
خوب گوش کن.
نیم ساعت از نصب اون مقاله نگذشته که هم یادداشت رو خوندی و هم فیلم ها رو با سرعت اینترنت ذغال سنگی کرج دانلود کردی و دیدی و اومدی اینجا نظر استاد رو پرسیدی. اگر فکر کردی خیلی زرنگی من از تو حرومزاده ترم گوساله. گورت رو گم کن تا بیشتر از این بهت نگفتم.
خاک بر سرت که این قدر احمقی ولی ادعاهات سر به فلک میزنه.

 و یک فرد ناشناس دیگر نیز بر علیه او، شکایت می کند:  

زد ایکس

پنجشنبه 4 اسفند 1390 ساعت 10:09 PM
خانم فرشته با سلام .

صاحب وبلاگی که اشاره کردید، دوبار وبلاگ تعبد را از دست ما دزدیده است . چند هفته ی پیش با ما خداحافظی کرد و از عضویت وبلاگ تعبد خارج شد،  ولی مثل راهزن ها در کمین ایستاده بود و به محض اینکه وبلاگ را با اراده ی گروهی حذف کردیم ،همان نصف شب  و چند لحظه بعد از حذف، وبلاگ تعبد را گاپید و اکنون نیز به  هویت خود یک نقطه گذاشته است.
این کس چیزی جز یک دزد و لاشخور و روباه نیست .

وبلاگ او حتی به اندازه ی دو ریال هم ارزش ندارد و اکنون برای کسب مشتری به جعل نام رو آورده و کسانی را که تا دیروز نفرین می کرد، اکنون عزیز می نامد.

به عنوان افرادی که چند ماه تجربه ی گروهی داشته ایم به شما توصیه می کنیم که آدرس وبلاگ بی ارزش او را  حتی از کامپیوتر هایتان نیز حذف کنید و وجود شخصی به اسم علیرضا را فراموش کنید .

و از تمام شما تقاضا دارم که به آدرس پیشین وبلاگ تعبد هم رجوع نکنید، چون مدیریتش را علیرضای لاشخور و روباه گاپیده است . والسلام .

با تشکر . 
 

 و یک احتمال دیگر. شاید همین علیرضا باشد که گاه و بیگاه به اسامی این و آن کامنت می گذارد من جمله به اسم فرشته: 

فرشته

پنجشنبه 4 اسفند 1390 ساعت 11:19 PM
پس حالا معلوم شد که تو این مدت کدوم بی فرهنگ ایرانی تو این همه وبلاگ، داشت کامنت جعل می کردو فضا رو آلوده نگه می داشت .
علیرضای ایرانی بود .

 

و نیز شاهد اعتراضی بر اعتراض یک معترض :  

جهود

پنجشنبه 4 اسفند 1390 ساعت 11:56 PM
این هم یک پروفسور ناشناس دیگه که هنوز نمی دونه گاپیدن یعنی چی و قاپیدن یعنی چی؟!!!!!!!
حالا برای ما برنامه قرآن گذاشته و ضمن اون هم امر به معروف و نهی از منکر می کنه که فلانی چطور آدمیه. انتظار داره در برابر دریای عمیق بی سوادی و تفسیر قرآنش، جلوش هم خبر دار وایسیم پیش فنگ کنیم!!!
دیگ به دیگ روت سیاه!
چند روزیه حالم خوش نیست و مجبورم کمی منطق رو به تحمل و مراعات حال دیگران ترجیح بدم. بهتره کمی مراعات کنین و کمتر چرند ببافید. تایید شدن کامنتهاتون رو افتخار ندونید. بعضی کامنت ها واسه این تایید می شه که آدمها بیشتر شناخته بشن؛ از اون لحاظ!! مثل کامنت های خود من!
پاسخ:
تقصیر لهجه است.

 و اکنون باید شاهد تکنیک ساده یهودیان بود! مظلوم نمایی ظاهری و حقه بازی عملی! بدین صورت: 

مهدی از کرج

جمعه 5 اسفند 1390 ساعت 12:28 PM
استاد با شرمندگی

این کامنت های فحش و ناسزایی که تایید میکنید صحیح نیست. ما که اینجا به کسی ناسزا و دشنام ندادیم که شما اجازه میدهید افراد بی سر و پا دشنام بنویسند.

در مورد ویدئو این همان تیمی است که شما در مستند طوفان نوح تان از اکتشافاتشان تصاویر نشان دادید. منظورم از ویدئوها همین لینک های دانلود مستند خارجی کوه طور است که برایتان کپی میکنم.  

http://s1.picofile.com/file/7302386876/Mt_Sinai_1.flv.html
http://s1.picofile.com/file/7310103331/Mt_Sinai_2.flv.html
http://s1.picofile.com/file/7310428816/Mt_Sinai_3.flv.html
http://s1.picofile.com/file/7310516127/Mt_Sinai_4.flv.html
http://s1.picofile.com/file/7310590000/Mt_Sinai_5_End.flv.html

تشکر.

 و بلافاصله این کامنت: 

 مهدی از کرج

جمعه 5 اسفند 1390 ساعت 12:31 PM
آهای جهود فحاش!
چی می بافی واسه خودت!
یادداشت وبلاگ علیرضا یه روز قبل از نظر من نصب شده اینجا.
سری بعد خواستم چیزی از سایتی دانلود کنم اول از تو اجازه میگیرم! منتها قبلش به روانپزشک مراجعه کن. در اسرع وقت!

 این کلاش حقه باز، چنان دروغ می گوید که انسان حیران می ماند! موجودی که در نهایت وقاحت، این گونه دروغ می گوید! ضمن این که درک معنی آن لغت که در بالا به صورت تیره درآمده است، مقدور نیست بدین معنی که عبارت "اینجا"، به کجا اشاره دارد؟!! وبلاگ ناریا؟ وبلاگ خود علیرضا؟ یا ... ؟!!  

به هر حال، چنین پاسخی در پی می آید: 

جهود

جمعه 5 اسفند 1390 ساعت 6:17 PM
اول:
-----
مهدی از کرج
چهارشنبه 3 اسفند 1390 ساعت 9:26 PM
استاد عزیز سلام. این بشر میگوید کوه سینا در عربستان سعودی است و فیلم هم گذاشته است. نظرتان را جویا هستیم.
-----
دوم:
-----
مقدمه ای بر مستند طور سینین (همراه لینک دانلود)
چهارشنبه 3 اسفند ماه سال 1390 ساعت 8:59 PM
-----

بچه پر رو! تو هم واسه من آدم شدی؟!!
فحش خواهر مادر بدم؟
مگه کوری؟
27 دقیقه بین نصب یادداشت اون وبلاگ و نصب کامنت توسط تو فاصله است.
بوزینه! منو داری سیاه می کنی؟!!!!!!!!!!!!!
طلبکار هم هستی؟!!!
خواهر مادرت گم شدن سراغشون رو از من میگیری؟!
آخه چی بهت بگم؟ گوساله حیف یونجه کپک زده! باید اون خشتکت رو پاپیونت کنم؟! من باید به روان پزشک مراجعه کنم یا تو وقتی دنبال ننه تی به خانه های عفاف؟ نکبت!
اون قدر پر رو بازی در آوردی که خودم هم شک کردم! توی جهود چطور این همه دروغ می بافی؟ از کجات در میاری؟
آخه چی بهت بگم؟ ننه خراب! هر دو تا که روز چهارشنبه سوم اسفند تاریخ خورده. هشت و پنجاه و نه دقیقه عصر یاددشات نصب شده و نه و بیست و شش دقیقه تو نظر دادی!
عوضی! آخه چی بهت بگم؟ گورت رو گم کن دیگه. خفه شو دیگه. تو ننه ت خراب نبود این همه مثل اون پر رو و وقیح نبودی. ابنه ای.
دیگه نبینم واسه من زرزر کنی ها؟! حواست هست؟

از دوستان هم معذرت میخوام. بعضی وقت ها هر چی فحش میدم دلم خنک نمی شه. ای بابا!

 و نیز: 

 توحید

جمعه 5 اسفند 1390 ساعت 6:55 PM
حقه بازی ام حدی داره . خجالت بکش .
لحن ات تابلوئه .
به هر وبلاگی وارد میشی اول از همه در کار مدیرش فضولی می کنی و از مدیرش میخوای که نظرات مخالف رو حذف کنه.
خر خودتی .
با این حربه ی حقه بازی و جعل نام وارد شدی تا با ارائه ی فابل های آلوده کامپیوترهای ما رو ویروسی کنی .

ایضا: 

 فرشته

جمعه 5 اسفند 1390 ساعت 9:52 PM
مهدی از کرج می گه:

یادداشت وبلاگ علیرضا یه روز قبل از نظر من نصب شده اینجا.

دروغ به اون دروغ، خودشم از نوع شاخدارش .

زمان نصب یادداشت علیرضا :
چهارشنبه 3 اسفند ماه سال 1390 ساعت 8:59 PM

زمان ارسال نظر مهدی از کرج با 27 دقیقه فاصله :
چهارشنبه 3 اسفند 1390 ساعت 9:26 PM

در اینجا دیگر طشت رسوایی به طور کامل افتاده است. ضمن اینکه معلوم نیست فرشته، نام چه کسی است؟!  

فرشته اصلی

شنبه 6 اسفند 1390 ساعت 09:16 AM
سلام
باز آقای فرشته قلابی جای من کامنت گذاشته ، از این به بعد من دیگه با اسم فرشته کامنت نمی ذارم ببینم این عوضی میخاد این دفعه به عوض کی اینجا چرت و پرت بنویسه

و در پایان این آبروریزی کامل است که می بینیم به عقده گشایی ختم می شود: 

توحید

یکشنبه 7 اسفند 1390 ساعت 6:10 PM
آقای جهود .
فحش های دیروز شما باعث شد که خون جلوی چشمان علیرضا رو بگیره :

http://makr-naria.blogfa.com/  
 
البته این موجود زرنگ، وبلاگ دیگری با همین نام در بلاگ اسکای دارد و مطالب هر دو عینا یکی است.  
و این هم تایید کامنت از جانب یک بهودی دیگر :  
 
 
نویسنده: عارف محب الله
شنبه 6 اسفند1390 ساعت: 19:26 
تیر ماه سال 88 و تنها چند روز از نصب یادداشت اسلام و شمشیر 50 گذشته بود که خداوند کارت معافیتم از سربازی رو برام عطا فرمود . بدون اینکه حتی یک بار هم روی سازمان نظام وظیفه را دیده باشم .
در واقع خداوند منو برای سربازی به خودش آماده میکرد.

بعد از آن، خداوند با نورش برام شیطان بودن پورپیرار رو نشون داد و خداوند برام اشاره کرد که از مومنان محافظت می کند و مومن شدن مساویست با محافظت شدن و خوشبختی در دو دنیا . در حالی ناصر پورپیرار شما رو به راهی هدایت می کنه که مثل فلسطینی ها و مثل صدام حسین عاقبتش بدبختی و اعدام شدن و پاره پاره شدن جسد است.

بعد از این نور الهی بود که به شیطان بودن پورپیرار پی بردم .
در 4 مرداد سال 88 به پورپیرار تلفنی گفتم که: راهی که تو نشون میدی عاقبتش مثل صدام حسین، بدبختی و نابود شدن است در حالی خداوند وعده خوشبختی و محافطت و غالب شدن را داده است و به پورپیرار گفتم که شیطان هستی . پورپیرار هم تلفن را قطع کرد .

اینجا بود که تنها چند روز بعد از معافیتم از سربازی به خامنه ای ، سربازی من به خداوند شروع شد .

از همان روز به بعد، خداوند یکی یکی دشمنی های پورپیرار با خداوند رو برام نشون داد . و در این مورد برام نور عطا فرمود .

در همان تیر ماه 88 بود که خداوند برام هشدار داد که به هیچ وجه شیطان را مخاطب قرار ندم و در خطاب به او حتی کلمه ای هم چیزی ننویسم .
منم این عهدم را با خداوند نگه داشتم و در طول این یک و نیم سال سربازی ام به خداوند حتی کلمه ای در خطاب به شیطان ننوشتم .

//ولی بعد از این که خداوند، علیرضا رو به شیطان بودن پورپیرار عارف کرد ، علیرضا به خداوند خیانت کرد و با جعل نام و حقه بازی اش، شیطان را استاد عزیز نامید . این کار علیرضا چیزی جز ارتداد نام نمی گیرید .//
 البته می دانم این کامنت تقریبا هیچ ارزشی ندارد چرا که هذیانهای یک بیمار روانپریش غرق در توهمات است. او از استفاده لغت «استاد عزیز» برای آقای پورپیرار شاکی است که علیرضای یهودی داستان ما به کار برده است. اما نکته جالب دیگری در این هذیانات هست و آن اینکه این پریشان سرگردان، در تیرماه وحی دریافت کرده است که آقای پورپیرار را مخاطب قرار ندهد و هیچ حرفی به وی نگوید در حالیکه در 4 مرداد ماه، افتخار عظیمی نصیب وی شده است و آن اینکه تلفنی با ایشان صحبت کرده اند! احتمالا در وحی بعدی، متوجه خواهد شد که مرداد، همان خرداد است! مخصوصا که حرف "خ" و "م" دقیقا کنار هم هستند! با این همه و در صورت بیان این ادعا، باز هست آنچه به کمک آن و در همین کامنت، حساب این جوجه یهودی را هم یکسره کرد که هم حرف خود را پس بگیرد و هم به غلط کردن بیفتد! هیچ ارتشی حتی اجازه ورود چنین مجنون خطرناکی به ساختمان های نظامی را نمی دهد! معافیت به علت اختلالات روانی و این گونه کارها در تیمارستان انجام می شوند! این هم لینک برای علاقه مندان:  
 
 
 
البته جالب اینکه خود یهودیان هم بلافاصله توهمات این برادرشان را حذف می کنند و فی المثل امکان دستیابی به کامنت های حتی چند هفته قبل این بیمار روانی که خود را پیامبر و پادشاه می نامد، علیرغم اینکه همه جا آنها را copy & paste می کند، فراهم نشد!  
بعد از آن رسوایی که نشان می داد آقای اتفاق و دانیال و مازیار و گروه احرار و نشریه اسحار و مدعی طلبکاری به اسم 206، در واقع یک نفر هستند (یادداشت 206 یاتاقان سوخته به این نشانی): 
 
حالا این رسوایی هم مبارک کنیسه باد که مسلح به چنین نوابغی، وارد جنگی چنین می شود! شاید هم معدود افراد تابع کنیسه که بهره ای اندک از هوش برده اند، به سادگی می فهمند که چنین مبارزه ای، از پیش شکست خورده است و خود را کنار کشیده اند تا در عین دیدن شکست به رای العین، لااقل کمی مفرح شوند به وجود چنین مخلوقاتی!