علت ترور جان اف کندی توسط CIA

شایسته الهامی 2016-07-27
آخرین شو مجمع حزب جمهوریخواهان و دموکراتها بترتیب در روزهای 18 تا 21 و 25 تا 28 ماه ژوئیه در شهرهای کلیولند و فیلادلفیا باجرا در آمد. مطالبی که در کنوانسیون جمهوریخواهان از طرف ارتباطات جمعی مطرح شد بیشتر جنبه تفریحی و سرگرم کننده داشت.
خانم جودیت لوسیه روزنامه نگارمستقل در روزنامه مترو مونتریال در تاریخ 21 ژوئیه، مینویسد:
کش رفتن مطالب میشل اوباما توسط ملانیا ترامپ، در فیسبوک 52 میلیون بار لایک میخورد در حالیکه این سخنرانی در سیاست داخلی و یا خارجی ترامپ موثر نیست. این بمثابه نزاع کیم کارداشیان با تیلور سویفت است که میلیونها نفر از مردم انرا دنبال میکنند. درحالیکه اهمیت کشته شدن بیشتر از 60 انسان غیرنظامی توسط سلاح های آمریکائی در سوریه آن جنان بنظر نمیاید.
هیچکدام از این دو حزب برای ایجاد صلح و آسایش مردم آمریکا و دنیا قدمی برنمیدارند.
از سال گذشته تا بحال کار 17 کاندیدای جمهوریخواهان و هیلاری ترساندن مردم از موضوعات مختلف بود تا بتوانند آراء مردم را بطرف خود جلب کنند. در سال 380 قبل از میلاد در plato’s republic یونان آمده که :
"استفاده از ترس باعث از بین رفتن دموکراسی میشود."
در این میان این برنی سندرز بود که از عامل ترس برای جلب آراء مردم استفاده نکرده بود. گویا بفکر افتاد حالا که 13 میلیون نفر را با خود همراه کرده است که توانستند هزینه های انتخاباتی اش را متقبل شوند چه بهتر است همه آنها را با استفاده از ترس از انتخاب شدن ترامپ خرج هیلاری بکند. اتفاقاً چون مردم از سال گذشته او را به این پایه رساندند حالا با دیدن چرخش ناگهانی سندرز در سخنرانی ها، او را هو میکنند. مردم این پولها را بیخود به کمپین او نداده بودند. سندرز با اینکار به چند دهه مبارزه سیاسی اش خط بطلان کشید و از کسی دفاع کرد که از نظر 68 درصد مردم صداقت ندارد. با رو شدن ایمیلهای داخلی کمیته ملی دموکراتها توسط ویکیلیکس، خانم دبورا واسرمن شولتز رئیس کمیته استعفا کرد.
( این خانم مصر بود که هیلاری از طرف سوپر دیلیگیت ها انتخاب بشود و برای اینکار کلیمی بودن سندرز را بهانه قرار داده بود.)
بلافاصله هیلاری خانم واسرمن را استخدام کرد. این نوعی دهن کجی بمردم بود. اگر با تمام تظاهراتی که در این چند روز از طرف طرفداران سندرز میشود، تغییری در سیاست دموکراتها پیش نیاید، چند مطلب قابل نتیجه گیری است.
1- دموکراسی در غرب فقط در حرف است.
2- از این ببعد دیکتاتورها هم برای توجیه کارخود، هیلاری را مثال خواهند زد.
3- در آخر اینکه چون سندرز مثل هیلاری جنگ طلب نبود، نمیتوانست نظر دموکراتها را تامین کند.
(حتی خیلی از جمهوریخواهان ترامپ را تائید نکرده اند و قصد دارند به هیلاری رای بدهند)
روز 20 ژوئیه در سایت "اینورمیشن کلیرینگ هاوز" مطلبی از پال گریک رابرتز چاپ شده بود.که میتواند با وضعیت فعلی مطابقت داشته باشد. سایت ذکر شده مجموعه ای از مقالات سایت های روشنگرانه است و آقای رابرتز و دیگران مطالب خود را علاوه بر وبسایت خود در این سایت هم قرارمیدهند. رابرتز معاون وزیر خزانه داری ریگان بود در نتیجه بخاطر داشتن آگاهی، خود یکی از منتقدین سیاستهای آمریکا است.
عنوان مطلب او اینست: "جان اف کندی بطرف صلح رفت و کشته شد"
رابرتز مینویسد: تحقیقاتی که در بیشتر از سی سال گذشته در مورد قتل کندی صورت گرفته نشان میدهد که نوعی توطئه بین رئیس کارکنان کاخ سفید و سیا و سرویس سری در جریان بوده . کندی قبل از کشته شدن در یک دانشگاه آمریکائی سخنرانی میکند و در آنجا از این موضوع صحبت میکند که ادامه جنگ سرد برای تمام بشریت در دنیا خطرناک است و این فقط منافع مجتمع نظامی امنیتی و بودجه و قدرت پنتاگون و سیا را بالا میبرد. قبل از آن با برنامه تخاصمی بر علیه اتحاد جماهیر شوروی مخالفت کرده بود. باور داشت که جنگ هسته ای برنده ندارد.
با عملیات حمله تروریستی تقلبی به آمریکا و مقصر جلوه دادن کاسترو برای ایجاد حمایت مردم برای حمله به کوبا مخالفت کرده بود.
با حمایت نیروی هوائی برای تجاوزبه خلیج خوک های کوبا مخالفت کرده بود.
خارج از کانالهای ارتباطی با خروشچف ارتباط برقرار کرده بود تا بحران موشکی کوبا را آرام کند.
ترس ضد کمونیستی که نیروی نظامی، امنیتی را کنترل میکرد نتیجه گرفت که کندی نمیتواند منافع آنها را تامین کند.
کندی در مورد کمونیسم شدت نشان نمیداد و روی این اصل در مقابل شوروی نمیتوانست بایستد. نتیجتاً تصویری از کندی نشان دادند که وجود او تهدیدی است برای تامین امنیت ملی مورد نیاز آمریکا، در نتیجه او باید حذف میشد.
جنبش جدید صلح با نام " نه به جنگ " در 23 تا 25 سپتامبر در کنفرانس دانشگاه آمریکائی برنامه خود را با قسمتی از سخنرانی کندی برای جلب توجه شرکت کننده ها شروع کرد.
دیوید سوانسون نکات اختلاف بین نزدیکی کندی با شوروی و واشنگتن را با روسیه در اینروزها بررسی میکند و میگوید:
در نزدیک شدن کندی "امید" بود ولی اینروزها "امیدی" نیست.
شنیدن سخنرانی کندی باعث ناامیدی است وقتی یک رهبر برجسته و بدون ترس بوسیله مجتمع نظامی امنیتی خاموش میشود.
سناتور کندی، مثل بیشترمردم آمریکا جماهیر شوروی را یک دشمن و مخالف میدید. مبارزات انتخاباتی او برپایه این بود که شوروی دارد از نظر سلاح از آمریکا پیشی میگیرد ولی وقتی انتخاب شد شاهد خطر عظیمی میشود که رهبران نظامی آمریکا میخواهند به جنگی مبادرت کنند که کسی احتیاج ندارد و متوجه میشود که مجتمع نظامی امنیتی میتواند بهمان میزان شوروی تهدید بزرگی برای زندگی مردم باشد، او متوجه شد که تنش بین این دو قدرت هسته ای علاوه بر اینکه نباید زیاد بشود حتی کمتر هم بشود.
بعد از انتخاب دوباره در نظر داشت که جنگ ویتنام را متوقف کرده و سازمان سیا را تنبیه کند. نظر کندی برای مجتمع نظامی امنیتی قابل قبول نبود و او از راه برداشته شد